عجیب بود که امروز صب خوش اخلاق بودم و پاچه هیچکسو نگرفتم
خندون و سرحال رفتم سرکار حتی موقع برگشتن بجای اینکه برم خونه
رفتم به مامانبزرگم سر زدم که پشمای همه ریخته بود هی میگفتن چه عجب
فک کنم بخاطر هوا بود *_*
عین یه آدم سرگردون که دنبال یچیزی میگرده و حتی نمیدونه
اون چیز چیه.!
+راس میگه! من دیر فهمیدم چیو میخواست به دست بیاره.
حتی وقتیم فهمیدم خوشبینانه دنبال یه راهی بودم که
به خودم ثابت کنم نه،اینطوری نیست!
درباره این سایت